مادر خودشیفته و 8 ویژگی رفتاری و کلامی او.
مادر خودشیفته، مفهومی است که در روانشناسی به مادرانی اطلاق میشود که ویژگیهای خودشیفتگی را نشان میدهند. این ویژگیها معمولاً شامل نیاز به تحسین و تأیید مداوم، ناتوانی در درک و برآوردن نیازهای عاطفی فرزند، و رفتارهای سلطهگرانه و کنترلگر است. از دیدگاه روانکاوی، مادر خودشیفته ممکن است نتواند ارتباطی عاطفی و همدلانه با فرزند برقرار کند، که میتواند موجب احساس بیارزشی، اضطراب و ناتوانی در ایجاد روابط سالم در بزرگسالی برای فرزندانش شود. این مقاله به بررسی ویژگیهای روانشناختی مادر خودشیفته، تأثیرات آن بر رشد شخصیتی فرزند و راههای درمانی برای بهبود این روابط می پردازیم.
مادر خودشیفته با دستکاری روانی فرزند خود برای کنترل و تسلط بر او استفاده می کند. مادر خودشیفته بسیار خود را مُحق می داند و خواسته های خودش ارجحیت بر خواسته فرزندانش دارد. این مادران قدرت همدلی، توجه و دادن عشق خوب و کافی در رابطه با فرزندانشان را ندارند. او بدون توجه به پیامد گفتار و رفتارش باعث جریحه دار شدن احساسات در فرزندانش می شود.

به طور کلی افراد خودشیفته مُحق، توجه طلب و حق به جانب هستند. آنها نیاز شدیدی به کنترل محیط اطراف به ویژه فرزندان خود دارند. برای شناسایی این دست مادران ، توجه به رفتار و گفتار آنها از اهمیت بالایی برخوردار است.
زبان های مختلف گفتاری و رفتاری مادر خودشیفته:
زبان توجه طلبی مادر خودشیفته
یک منبع مهم تغذیه روانی افراد خودشیفته ، توجه و برتری طلبی نسبت به دیگران است. آنها در ذهن شان باور دارند که همواره بهتر و برتر از دیگران هستند و همه چیز باید برمدار آنها بچرخد.
مادران خودشیفته تصویر درستی از نیاز به توجه دارند و نسبت به فرزند خود متوقع هستند که پاسخگوی نیاز ها و خواسته های مادر باشد. آنها به گونه فرزند خود را دستکاری روانی می کنند که همیشه فرزند خود را ملزم به دادن توجه، تایید و حمایت مداوم از مادر بداند.
دیالوگ های توجه طلبی در مادر خودشیفته :
هیچ کس به من اهمیت نمی دهد.
من ، مهم ترین فرد در زندگی شما هستم.
من به عروسی دعوت شدم ، اما کسی به من احترام نگذاشت.
من هرگز محبت و ارزشی که لایقش بودم را دریافت نکردم.
تو میدونستی مامان این کارُ دوست نداره ؛ پس با انجامش می خواستی به من صدمه بزنی؟( احساس گناه دادن)
زبان کنترل گرانه مادر خودشیفته
از نگاه یک خودشیفته آدمها به دو دسته تقسیم می شوند: برنده یا بازنده.
اگر نتواند دیگران را تحت کنترل خود درآورد ، احساس بازنده بودن دارد؛ چون این افراد نمی توانند با عدم کنترل دیگران بازنده بودن ذهنی خودشان را پذیرا باشند ، پس با تحقیر، ناچیز شمردن دستاورد های فرزندان و بی اعتبار کردن احساسات فرزندان سلطه گری خود را نشان دهد.
دیالوگ های زبان کنترل در مادر خودشیفته:
تو اشتباه می کنی و فقط صحبت های من درسته
اگر این کار رو به روشی که من گفتم انجام میدادی ، خیلی بهتر میشد.
تو برای انجام کاری به شکل مستقل به اندازه کافی خوب نیستی.
تو هنوز نمیتونی تصمیم بگیری
بچه های کم هوش و احمق هستن که نمره های پایین میگیرن.
زبان تند انتقاد گرانه مادر خودشیفته
فرد خودشیفته با انتقاد از دیگران سرپوشی بر احساس بی ارزشی عمیق درونی خود میگذارد. مادران خودشیفته با انتقاد های نا به جا و تند خود سبب احساس بی کفایتی و بی ارزشی در فرزندشان می شوند. آنها استاندارد های کمال گرایانه ای برای فرزند خود تعیین می کنند به این معنا که رسیدن به این استاندارد ها بسیار سخت و غیر ممکن است و هرگز این فرزندان در چشمان مادرشان متوجه عشق و عمق رضایت از عملکردشان نمی شوند.
دیالوگ های زبان انتقادی در مادر خودشیفته:
هر کسی می توانست در امتحانی که تو موفق شدی ، موفق شود. مهم موفقیت در امتحانات سخت تر است.
تو باعث ناامیدی من هستی.
تو به اندازه کافی خوب نیستی.
تعجب می کنم ، دوستانت چگونه بودن تو را تحمل می کنند.
حرفه هایی مثل مربی یوگا شدن یا نقاش بودن حرفه مناسبی نیست، باید به دنبال شغل بالاتر و بهتر از این ها باشی.
زبان دستکاری روانی مادر خودشیفته
یک مادر خودشیفته از ابزار های مختلفی برای دستکاری روانی فرزندش استفاده می کند؛ راهکارهایی چون دادن احساس گناه و باج گیری عاطفی و.. هدف آنها از دادن احساس گناه، کنترل فرزندان و اطاعت پذیری بیشتر آنهاست.
دیالوگ های دستکاری روانی مادر خودشیفته:
تو به من زنگ نمیزنی و به دیدارم نمی آیی ( علیرغم داشتن ارتباط دیداری و تلفنی معقول).
تقصیر توست که پدرت ما را تنها گذاشت.
من بخاطر وجود تو کارم را کنار گذاشتم ، باید از این بابت از من تشکر کنی.
من برای وجود تو فداکاری های زیادی انجام دادم.
زبان حسادت و رقابتی یک مادر خودشیفته
یک مادر خودشیفته به جای احساس افتخار به فرزندانش برای دستاورد هایشان ، می خواهد به برتری طلبی اش خدشه وارد نشود. برای او همه چیز معنای رقابت دارد و به جای تعریف از فرزندانش ، سعی بر بی ارزش جلوه دادن دستاورد های فرزندانش را دارد.
دیالوگ های حسادت وار مادر خودشیفته:
تو برای وجود من توانستی موفق شوی.
من در سن تو بسیار زیباتر، لاغرتر و باهوش تر بودم.
دانشگاه خوب را انتخاب نکن ، احتمال قبولی ات در آن بسیار پایین است.
توهین کلامی مادر خودشیفته
یک فرد خودشیفته توانایی کمی در کنترل احساسات ناخوشایند خودش دارد . یک مادر خودشیفته هنگامی که احساس کند از سمت فرزندش زیر سوال رفته است ، شروع به سرزنش او می کند.
آنها خودمختاری فرزندشان را سرکوب می کنند و فرزندان آنها به توانایی خود شک می کنند و همیشه شرایطی را به وجود می آورند تا فرزندشان تشنه تایید و توجه از جانب مادر باشد.
دیالوگ های توهین کلامی در یک مادر خودشیفته:
تو باعث بی آبرویی خانواده هستی.
چرا باید با وجود فرزندی چون تو تنبیه شوم؟
تو به جایی نخواهی رسید.
صحبت هایت آنقدر بی ارزش است ، که کسی برای شنیدن آن وقت نخواهد گذاشت.
مقایسه کردن فرزندانش با دیگران
یک مادر خودشیفته شما را با خواهر و برادر و همسالان یا گذشته خودش مورد مقایسه قرار می دهد. او با قرار دادن شما در برابر یکدیگر احساس تسلط می کند و می اندیشد که بر احساسات شما کنترل دارد.
دیالوگ مقایسه کردن در مادر خودشیفته:
خواهرت خیلی از تو باهوش تر است.
چرا نمی توانی شبیه برادرت باشی؟
همه می دانند تو تنبل هستی؛ چرا باعث شرمساری من هستی؟
جدا کردن شما از دیگران توسط مادر خودشیفته
مادران خودشیفته توجه و عشق کامل فرزندشان را تنها برای خودشان می خواهند و اصلا دوست ندارند ذره ای از این عشق را با دیگری شریک شوند. از نگاه افراد خودشیفته فرزندان آنها فرد جدایی با هویت مستقل نیستند ، بلکه فرزندشان را ادامه خودشان در نظر می گیرند.
دیالوگ های مورد استفاده این مادران برای منزوی نگه داشتن فرزندانشان از جامعه:
به کسی نمی توان اعتماد کرد جز خودمان.
وقتی تو نباشی من خیلی تنهام.
هرگز کسی رو پیدا نمی کنی که شبیه من دوستت داشته باشه.
به طور کلی ارتباط با یک فرد خودشیفته بسیار دشوار است. اما زمانی که رفتار های مادر ، در دسته خودشیفتگی قرار می گیرد ، درک این موضوع برای فرزندانش رنج و غم زیادی به همراه دارد.
زمانی که کودک هستیم و در مواجهه با والد خودشیفته قرار داریم، تمایل زیادی داریم که بد رفتاری های آنها را به خود نسبت دهیم چرا که در جهان ناامن ، اینگونه امنیت بیشتری می یابیم.
یعنی من بد هستم که مامان/ بابا منو سرزنش کردند و این الگوی به خود نسبت دادن که در کودکان وجود دارد ، سبب شکل گیری شرم، گناه و بی ارزش دیدن خود به شکل غیر واقعی می شود و رد پای آن تا دوران بزرگسالی و در روابط همراه فرد است.
هنگامی که فرزند یک فرد خودشیفته وارد بزرگسالی می شود رابطه اش با والد خودشیفته اش ترکیبی از محبت، وابستگی و دستکاری و سوءاستفاده روانی می شود.
ممکن است در بزرگسالی و برای محافظت از سلامت روانی و عاطفی خود با والد خودشیفته رابطه تان را کم یا قطع کنید ؛ ممکن است با خودتان فکر کنید که فاصله گرفتن از والد خودشیفته اشتباه یا گناه است.
ممکن است پیش خودتان احساس کنید که نسبت به والد خودشیفته مدیون هستید چرا که او شما را به دنیا آورده و بزرگ کرده است. متاسفانه والدین خودشیفته مهارت بالایی در دستکاری روانی فرزندانشان دارند و هدف از این دستکاری کنترل و تامین منبع نیاز های خودشیفته وارانه آنهاست.

مهم است با این واقعیت دردناک رو به رو شوید که یک فرد خودشیفته انگیزه کمی برای تغییر دارد و باید بپذیرید که نمی توانید مادر یا پدر خودشیفته خود را تغییر دهید. اما پذیرش این واقعیت در جلسات درمان و به کمک یک رواندرمانگر حرفه ای باعث تسلی سوگ شما و کمک به شما برای بازیابی رشد و آرامش روانی تان است.
در فرآیند درمان می آموزید که دیگر نیازمند تایید پدر/ مادر خودشیفته نباشید و با درونی کردن ارزش های سالم خودتان نسبت به دستاورد هایتان احساس رضایت و کافی بودن داشته باشید. در ادامه این مقاله به نحوه ایجاد شکل دهی مرز گذاری سالم با والد خودشیفته خواهیم پرداخت.
مرزگذاری سالم
برای بازسازی سلامت روان آسیب دیده و عزت نفس خودتان یاد می گیرید که چگونه مرزهای واضحی با مادر خودشیفته خود داشته باشید و به شکل قاطعانه و مهربانانه آن را بیان کنید.
ایجاد مرز گذاری کار آسانی نیست مخصوصا در ارتباط با والدین چرا که می تواند باعث اضطراب و احساس گناه زیادی شود، برای تعیین مرزهای سالم و با ثبات نیاز به گرفتن رواندرمانی بسیار حیاتی است.
برای تعیین یک مرزگذاری سالم از قدم های کوچک شروع کنید و به یاد داشته باشید که مرزگذاری نیازمند زمان و صبوری شماست. در مورد آنچه که تحمل می کنید و نمی خواهید قاطع باشید.
ایجاد مرزگذاری سالم با دیگران می تواند به شما احساس امنیت و ارزشمندی ببخشد. و باعث محافظت از روان شما در برابر سو ءاستفاده و دستکاری شود.
چند پیشنهاد برای تعیین حد و مرز سالم:
ارزش های شما چیست؟ چه نوع رفتار ها و تعاملاتی برای شما آسیب زا و غیر قابل قبول است؟
برای احساس امنیت و احترام به چه چیزی نیاز دارید؟
رابطه خود را با والد خودشیفته بررسی کنید؛ جنبه های ناسالم رابطه شما با او چیست؟
به نظر شما تبدیل شدن به یک فرد بالغ و مستقل نیازمند چیست؟
به این فکر کنید که آیا می خواهید با والد خودشیفته خود ارتباط داشته باشید؟ چه چیزهایی را می خواهید به اشتراک بگذارید؟ چه چیز هایی را نمی خواهید به اشتراک گذارید؟
ودر آخر پیاده سازی مرز ها.

تاثیرات روانی و عاطفی مادر خودشیفته بر فرزند
رفتارهای سلطهگرانه و دستکاریهای روانی مادر خودشیفته بهطور مستقیم به کاهش اعتماد به نفس، احساس بیارزشی و حتی اضطراب در فرزندش میانجامد. فرزندانی که تحت چنین شرایطی رشد میکنند، معمولاً خود را مقصر مشکلات و رفتارهای نادرست والدین میدانند و به تدریج به احساس گناه و شرم مزمن دچار میشوند.
این اثرات روانی در بزرگسالی نیز ادامه مییابد و در روابط شخصی و اجتماعی این افراد نمایان میشود، بهطوری که ممکن است این افراد خود را درگیر روابط ناسالم و وابسته به والدین خودشیفته ببینند و احساس گناه برای قطع ارتباطات خود با آنها داشته باشند.
هویتیابی در فرزندان مادر خودشیفته از دیدگاه روانکاوی
از منظر روانکاوی، دستکاریهای روانی که توسط مادر خودشیفته صورت میگیرد، باعث شکلگیری حس هویت ناامن در فرزندش میشود. فرزندانی که در چنین محیطهایی پرورش مییابند، بهطور ناخودآگاه احساس میکنند که بدون تایید و محبت والدین خود فاقد ارزش و قابلیت هستند. این وضعیت به آنها میآموزد که تایید و محبت از دیگران را بهطور مداوم جستجو کنند، حتی اگر این تاییدها از روابط ناسالم یا دستکاریهای مشابه ناشی شوند.
درمان و بازسازی شخصیت فرد آسیبدیده از مادر خودشیفته
برای درمان و بازسازی شخصیت فرد آسیبدیده از رفتارهای مادر خودشیفته ، اولین گام پذیرش واقعیتهای سخت زندگی است. پذیرش این که والدین خودشیفته ممکن است تغییر نکنند، یکی از مراحل اساسی درمان است.
در رواندرمانی، افراد یاد میگیرند که چگونه از وابستگیهای ناسالم به والدین خود فاصله بگیرند و بهجای جستجو برای تایید و محبت از بیرون، ارزشهای خود را درونی کرده و بر اساس آنها زندگی کنند. یکی از مهارتهای حیاتی در این فرآیند، تعیین مرزهای سالم است که به فرد کمک میکند تا از سو استفادههای روانی والدین خود محافظت کند و روابطی مستقل و متعادل با دیگران برقرار سازد.
نتیجهگیری
بازیابی سلامت روانی از آسیبهای طولانیمدت ناشی از مادر خودشیفته نیازمند صبر، آگاهی و کمک حرفهای است. تنها با استفاده از رواندرمانی و پذیرش واقعیتهای سخت، می توانیم از آسیبهای روانی ناشی از این نوع تربیت رهایی یابیم و زندگیای سالمتر، مستقل و متعادل بسازیم. برای ارتباط با متخصصین بوجیکا برای التیام تروماهای ناشی از حضور والدین خودشیفته از طریق شماره های زیر با ما در ارتباط باشید.