ذهن ناهوشیار یا ضمیر ناخودآگاه فروید چیست؟
نقش مکانیسم های دفاعی و انتقال در روانکاوی
درمان روانکاوی به عنوان مجموعه ای از تئوری های روانشناختی و روش های درمانی تعریف می شود که فرض اصلی آن این است که افکار، احساسات و رفتارهای افراد تا حد زیادی تحت تاثیر ذهن ناهوشیار آن ها قرار دارد؛ هدف از این درمان رها شدن از احساسات و تجربیات ناهوشیاری هستند که مانع رشد روانی و زندگی بالغانه می شوند.
روانکاوی با تمرکز بر ضمیر ناخود آگاه آغاز شده است. ضمیر ناخودآگاه بخشی از ذهن است که حاوی تعارضات عاطفی، خاطرات و امیال غیر قابل قبول است که از خلاقیت بالایی برخوردار است. منشأ محتوای سرکوب شده ضمیر ناخودآگاه در خاطرات دوران کودکی نهفته است. به شکل مستقیم در اختیار ذهن هوشیار ذهن قرار ندارد. از نگاه روانکاوی ضمیر ناخودآگاه تاثیر وسیعی بر جریان زندگیمان دارد و با نیرویی پویا بر جهان افکار و رفتارمان تاثیر میگذارد.
انتقال
انتقال به معنای تجربه احساساتی است که نسبت به نزدیکانمان اشتهایم و این بار این احساسات در رابطه با روانکاو خود را نشان میدهد .این تجارب روانی برای روانکاو و تحلیل شونده به موضوعی قابل تامل بدل می شود. در حالی که ابراز احساسات مختلف به روانکاو ممکن است برای تحلیل شونده مشکل باشد اما این انتقال سبب شفا در جریان درمان میشود، این انتقال شامل احساسات منفی و ناخوشایند مثل خشم ، نا امیدی، شرم و بیاعتمادی نسبت به روانکاو است.
تعدیل شرم
شرم احساسی ناخوشایند و ناتوان کننده است. به گفته مک ویلیام شرم تجربهای است که در شرایطی کلیت یک فرد را جای رفتارش ناپسند، بی اصالت و و بیارزش جلوه میدهد. گویی فرد با خود میاندیشد که از طریق یک ذره بین که لنزهای آن آغشته به تحقیر است نگریسته میشود. و آنقدر احساس بیدفاعی میکند که ذلت بیارزشی را با تمام وجود میپذیرد.شرم باعث کنارهگیری از روابط اجتماعی میشود که میتواند تاثیر بر سازگاری و نوع تجربه روابط بین فردی بگذارد شرم نه تنها سبب کنارهگیری از اجتماع بلکه سبب ایجاد خشم تلافی جویانه در فرد شرمسار نسبت به اطرافیانش میشود. شرمساری در معرض هوشیاری قرار دارد و زمانی ایجاد میشود که بخواهیم میزان ارزشمندیمان از از دید دیگران را با دیدی تحقیر آمیز مورد ارزیابی قرار دهیم.
ارتباط شرم و خودشیفتگی
شرم را زیربنای خودشیفتگی نامگذاری کردهاند. شرم همراه با بیکفایتی، حقارت و احساس نقص از منظر دیگران همراه است. این احساسات دردناک را از خودمان پنهان میکنیم اما تاثیری عمیق بر رفتارمان به جای میگذارد تحقیقات روانشناسی رابطه بین شرم و مشکلات روانشناختی اعم از اضطراب، اعتماد به نفس پایین و اختلالات خوردن و افسردگی را تایید میکنند شرم همراه با کمال گرایی نیز دیده میشود آنجا که میخواهیم هیچ نقصی نداشته باشیم کامل باشیم قصد نفی همه ویژگیهای شرم آور و احساس بد همراه با آن را داریم.
تاثیر روانکاوی بر شرم
درمان روانکاوی سبب آزادسازی روان ما از چنگال شرم میشود. روانکاوی به واسطه بیان تاریخچه شخصی با کمک به درکی متفاوت این تغییر را رقم میزند اگر به عنوان تحلیل شونده از میل ناهوشیارمان نسبت به ازدواج با مادر یا آرزوی مرگ پدر و مادر آگاهی داشته باشیم این آگاهی به تنهایی ممکن است شرم آور باشد تا زمانی که در ارتباط با روانکاو این شرم به کلام درآید.
مدیریت آسیب:
شرم احساسی است که ناشی از تجربه آسیب روانی است و هسته مرکزی آن درماندگیست روانکاو در جریان درمان به تحلیل شونده کمک میکند تا بفهمد که چگونه احساس شرم او رابطه با دیگران را تحت تاثیر قرار داده است.
تعریف آسیب: آسیب رویدادی است که روان ما توان به کلمه درآوردن آن رویداد را نداشته است و تجربه آن فراتر از ظرفیت روانی ما بوده است به زعم فروید آسیب سد محافظ روان را میشکند و از آن عبور میکند.آسیب باعث توقف جریان فکر میشود چرا که گاهی این تجارب با ظرفیت روانی ما همخوانی ندارند تنها راه بقا و زنده ماندنمان خاموش شدن جریان فکر و قطع شدن از رویداد آسیب زاست.
آسیب ساختار زمانی نامشخص خود را نشان میدهد زمانی که یک رویداد آسیب زا در زمان وقوع آن تجربه نشود در زمانهای دیگر تکرار میشود و خود را به شکل علائمی چون اضطراب شدید، افکار ناخواسته یا وحشت شبانه نشان میدهد. روانکاوی به مثابه نوعی بافندگی است که که بیمار و درمانگر در کنار هم به کشف تاریخچه زندگی بیمار میپردازند و این تاریخچه را به شکلی منسجم در تار و پود شخصیت تحلیل شونده ادغام میکنند تا باعث شکل گیری معنای جدید از رویداد آسیب زا شود.
ادغام و انسجام یافتگی ذهنی آسیب
دان کاروت انسجام یافتگی ذهن آسیب دیده در روانکاوی را از طریق فرایندی سه مرحلهای تبیین میکند بنا به توصیف او ابتدا یک توصیف کلی از واقعیت وجود دارد که همان آسیب است، این تجربه اولیه آسیب نامگذاری شده است جای خود را به دو اتفاق متضاد جدا از هم میدهد مثل ظرفیت روانی کم در مواجهه با واقعیت و اتفاقی که شدت آن بیشتر از ظرفیت روانی است. در جریان درمان این دو رویداد یعنی ظرفیت کم و اتفاق آسیب زا در کنار هم قرار میگیرند و به شکل یکپارچه و قابل تحمل تر در ظرف روانی بیمار حل می شوند و این تجربه دردناک از طریق پیوندهای فکری جدید باعث رشد روانی ناشی از تروما میشود.
افزایش ظرفیت برای خودنگری
روانکاوی فضایی بسیار غنی برای بازنگری و تامل در خود ایجاد میکند فضایی که تسهیل کننده تفکر درباره احساسات و منشا و چگونگی کارکرد آنهاست این اتفاق به واسطه همدلی رخ میدهد به زعم وینیکات در روانکاوی یک محیط امن نگهدارنده عاطفی که در ارتباط بین روانکاو و تحلیل شونده ایجاد میشود میتواند تحلیل شونده را نسبت به اتفاقات گذشته آگاهتر کند او را متوجه سازد که چگونه اتفاقات و آسیبهای گذشته سبب ناکامی و تحریف واقعیت در حالای او میشود.
مکانیسم های دفاعی در روانکاوی:
مکانیسم های دفاعی روش هایی هستند که افراد برای مقابله با احساسات یا اضطراب از آن استفاده می کنند؛ این روش ها می توانند از نظر میزان کمک یا آسیب احتمالی بسیار متفاوت باشند. برای اکثر افراد مکانیسم های دفاعی رفتارهای ناهوشیار هستند.شناخت و تشخیص مکانیسم های دفاعی سازگار و پخته و ناسازگار و بدوی می تواند عاملی برای مراقبت بهتر از خودمان باشد.زیگموند فروید روانکاو مشهور، اولین کسی بود که ایده مکانیسم های دفاعی را مطرح کرد؛ فروید معتقد بود افراد به شکل ناهوشیار از مکانیسم های دفاعی برای محافظت از خود در برابر احساسات و موقعیت های دشوار استفاده می کنند؛ مکانیسم های دفاعی به طور کلی به دو دسته دفاع های بدوی و دفاع های بالغانه تقسیم می شوند. مکانیسم های دفاعی بالغانه باعث سازگاری با شرایط هستند و مکانیسم های دفاعی بدوی کمتر باعث سازگاری می شوند.
دسته بندی مکانیسم های دفاعی به دو نوع بدوی و بالغانه
مکانیسم های دفاعی بدوی فرد را در برابر واقعیت شکننده و روان رنجور می کنند و شامل: فلسفه بافی، فرافکنی، واپس روی، جدا سازی، واکنش وارونه و جابه جایی هستند.
مکانیسم های دفاعی بالغانه سازگارانه تر هستند و موجب آسیب کمتری به فرد و اطرافیانش می شوند. مکانیسم های دفاعی بالغانه بر خلاف مکانیسم های نابالغانه بر پذیرش واقعیت و رو به رو شدن با آن به شیوه سالم و سازنده تمرکز دارند. مکانیسم های دفاعی بالغانه می تواند در کاهش اضطراب، بهبود روابط بین فردی و تقویت عزت نفس موثر باشند.
مکانیسم های دفاعی بالغانه قابل یادگیری هستند و شامل: نوع دوستی، انتظار ( صبوری)، طنز گویی، والایش و سرکوب هستند.
مکانیسم های دفاعی رایج
در اوایل قرن بیستم آنا فروید، دختر زیگموند فروید 10 مورد از رایج ترین مکانیزم های دفاعی که افراد از آن ها استفاده می کنند برجسته ساخت؛ روانکاوان دائما در حال شناسایی و گسترش این مکانیسم ها هستند.در اینجا خلاصه ای از رایج ترین مکانیسم های دفاعی ارائه می شود.
اجتناب
اجتناب یک مکانیزم دفاعی است که افراد برای جلوگیری از رو به رو شدن با واقعیت موجود استفاده می کنند؛ با اجتناب هر گونه افکار یا احساسات منفی و ناراحت کننده را بدون تلاش برای درک آنها رد می کنید ؛ همچنین ممکن است از افراد یا مکان هایی که شما را ناراحت می کنند یا زندگی شخصی شما را مختل می کنند اجتناب کنید. در دراز مدت اجتناب ممکن است یک راه حل پایدار نباشد و می تواند باعث تشدید یک موقعیت استرس زا شود. اگر شرایط ایمن و پیش بینی پذیر باشد برخورد مستقیم و حل یک موقعیت استرس زا می تواند مفید تر باشد؛ استفاده از داروها یا الکل برای اجتناب از رو به رو شدن با احساسات یا یک موقعیت دشوار نیز نوعی اجتناب می باشد.
انکار
انکار برای جلوگیری از رو به رو شدن با یک موقعیت استرس زا یا طاقت فرسا استفاده می شود. هنگامی که فرد در حال انکار است از پذیرش واقعیت امتناع می کند. برای مثال اگر در حال گذراندن مراحل پیش از طلاق هستید ممکن تا زمانی که طلاق در شُرُف وقوع نباشد در انکار در مورد این واقعیت که شریک زندگی شما قصد دارد شما را ترک کند بمانید. مشکل انکار این است که شما را از برخورد با موقعیت در زمانی که باید باز می دارد. اگر به تازگی اخبار شوکه کننده ای دریافت کردید که سبب تغییرات مهمی در زندگی شما شده، انکار می تواند به شما زمان بدهد تا با واقعیت جدید خود کنار بیایید؛ با این حال اگر در حالت انکار باقی بمانید ممکن است با دور نگه داشتن خودتان از واقعیت زندگی شما مختل شود.
فرافکنی
فرافکنی یک عمل ناهوشیار است که احساسات یا ویژگی هایی را که دوست ندارید یا از پذیرش آنها امتناع می کنید به شخص دیگری نسبت می دهید. برای مثال فردی که به شکل ناهوشیار میل به خیانت دارد ممکن است شریک زندگی خود را متهم به خیانت کند.فرافکنی ریشه در تفکر همه یا هیچ ریشه دارد؛ جایی که افراد همه چیز را کاملا خوب یا کاملا بد می بینند.محققان دریافته اند که این نوع مکانیزم دفاعی با شروع نوجوانی آغاز می شود، در بسیاری از موارد افراد با شروع و رشد دفاع های بالغانه کمتر از فرافکنی استفاده می کنند.
تحریف
سوء تفسیر محیط شما برای دیدن آنچه می خواهید ببینید به گونه ای که می خواهید ببینید. مغز شما به شکل ناهوشیار ممکن است به دنبال داده هایی باشد که از باور های شما حمایت می کند و شواهد علیه آن را نادیده می انگارد تا بتوانید از خودپنداره خودتان محافظت کنید.
توهم
نوعی تحریف است که ممکن است در پاسخ به احساساتی مثل تنهایی یا ناکافی بودن ایجاد شود. توهم مانند اکثر مکانیزم های دفاعی به شیوه هایی ظاهر می شود که از تطبیقی تا نامتناسب متغیر است.یک فرد ممکن است توهم تطبیقی داشته باشد مانند زمانیکه طالع بینی را می خواند و به آن باور دارد و فقط آنچه برای او درست است را انتخاب می کند و از اینکه چقدر دقیق هستند شگفت زده می شود، در حالیکه هرچیزی از طالع بینی که با شرایط او ناهمخوان است نادیده می گیرد یا رد می کند.
سرکوب
یک مکانیزم دفاعی ناهوشیار است که در آن فرد افکار، احساسات، خاطرات یا انگیزه های ناخوشایند را از دور از آگاهی خود نگه می دارد و می تواند به عنوان روشی برای کاهش اضطراب یا ناراحتی عمل کند. مثلا: فردی که در یک تصادف رانندگی شاهد مرگ عزیزی بوده است؛ ممکن است به شکل ناهوشیار خاطرات آن رویداد را سرکوب کند تا از احساسات دردناک غم و گناه اجتناب کند.خاطرات سرکوب شده به سادگی ناپدید نمی شوند؛ در طول درمان یا در برخی لحظات غیر منتظره ممکن خود را در حال کشف آنها بیابید.
درونی سازی
درونی کردن احساسات ، ارزش ها و ویژگی های فرد دیگر؛ مثلا فردی که قرار است کنفرانس بدهد، خود را جای یک سخنران نامدار قرار می دهد و این گونه اعتماد به نفس پیدا می کند.
والایش
والایش در بسیاری از موارد یک مکانیزم دفاعی مثبت است. افرادی که از والایش به عنوان یک مکانیزم دفاعی استفاده می کنند، انگیزه های تهاجمی تر یا مشکل ساز خود را تبدیل به رفتار های سازنده می کنند. مثلا فردی که احساس خشم زیادی را تجربه می کند ممکن است شروع به ورزشی مانند فوتبال کند تا این احساس را به شکل سالم تخلیه کند.
جابه جایی
به معنای تخلیه احساسات دشوار، ناامیدی ها و انگیزه های منفی روی فرد یا شیء کمتر تهدید کننده است؛ به عنوان مثال کسی که توسط رئیس خود سرزنش شده و روز بدی را در محل کار داشته ممکن است به طور مستقیم چیزی به رئیس خود نگوید؛ با این حال ممکن است به خانه بیاید و خشم خود را روی فرزندان و همسرش تخلیه کند.
نتیجه گیری
در حالی که استفاده از مکانیسم های دفاعی در کوتاه مدت ممکن است احساس خوبی به شما بدهد باید تا حد ممکن از آن ها اجتناب کنید؛ تجربه جلسات درمان با درمانگر حرفه ای می تواند برای شما مفید باشد تا به شناسایی و چگونگی ظهور مکانیسم های دفاعی و واکنش های خود کمک کنید؛ تا بتوانید آگاهی خود را عمیق تر کرده و انتخاب تان را در مورد نحوه واکنش در هنگام بروز موقعیت های استرس زا افزایش دهید.برای درمان و شناخت شرم و گرفتن جلسه روانکاوی با متخصصین بوجیکا با از طریق شماره زیر در تماس باشید.