تربیت فرزندان را از چه سنی شروه کنیم؟ 15 نکته طلایی تربیتی در سنین مختلف
تربیت فرزندان را از چه سنی شروع کنیم؟
تربیت فرزندان از چه سنی باید شروع شود| اصول مهم و اساسی در تربیت کدامند؟
تربیت فرزندان از چه سنی باید شروع شود؟
تا یک سالگی تربیت فرزندان ضرورت ندارد زیرا تا این محدوده سنی تنها کودک نیاز به رفع نیازهای اولیه از جانب پدر و مادر به ویژه مادر دارد و تا این سن و سال کودک متوجه امر و نهی و آموزش نکتههای تربیتی نمیشود و نیازمند پشتیبانی مادر است و تربیت اثربخش نیست.
تا این سن پدر و مادر تنها ملزم به رفع (برطرف) ساختن نیازهای نخستین کودک هم از نظر روانی و هم از نظر بدنی هستند. رفته به رفته کودک توانایی فهم سخنان پدر و مادر را پیدا کرده و متوجه امر و نهیهای آنها می گردد. تربیت از یک سالگی به بعد آغاز می شود اما این به این معنا نیست که پدر و مادر از همین زمان توانایی دارند قوانین دشواری برای کودک در نظر گرفته و اعمال کنند. در حقیقت تنها می توان در مواقعی که کودک دست به کار خطرناکی میزند تنها با گفتن نه او را از انجام کار بازداشت زیرا در این زمان متوجه حرف می شود و به مرور وقتی به سنین دو سالگی میرسد قادر به تمیز رفتار نامطلوب و خوب شده و میتوان به شکل جدی تری تربیت فرزندان را شروع کرد. از دو سالگی پدر و مادر می بایست در تربیت فرزندان جدی باشند و اصول تربیتی خاصی را برای کودک مشخص کنند و این اصول را حتما رعایت نمایند.
هنگامی که از تربیت فرزندان به بهترین شیوه صحبت به میان میآوریم در ذهن اغلب افراد تربیت با تنبیه کودک تداعی می شود یعنی پدر و مادر به اشتباه کلمه تنبیه را به جای تربیت کودکان استفاده می کنند. پس به همین منظور واجب و ضروری به نظر می رسد که اول معنا کلی و منظور از تربیت را بیان کنیم.
معنای لغوی تربیت رشد دادن انسانها به طور کامل است و در واقع منظور از تربیت بکارگیری مجموعهای از روشهای مثبت برای تعلیم یا تربیت اشخاص به شیوهای مثبت و خلاقانه است. در حقیقت با به کار بردن شیوههای مختلف تربیت به کودکان میآموزیم که چه رفتاری مثبت و چه رفتاری منفی است و یا به عبارتی به آنها میآموزیم که چطور رفتار کنند تا مورد پسند جامعه و پدر و مادر قرار گیرد.
یه پیشنهاد ویژه
مرکز مشاوره و کلینیک روانشناسی بوجیکا کادر روانپزشکی و روانشناسی کودک مجربی داره که شما می توانید از خدمات این متخصصین استفاده کنید.
همین حالا اقدام کن
نقش مادر در تربیت فرزندان بیشتر است یا پدر؟
پدر و مادر هر دو در این امر موثرند و به یک میزان نقش دارند بنابراین به علت این که رابطه مادر با کودک بیشتر از پدر است و زمان زیادتری را با کودک سپری می کند، اثر تربیتی مادر بیشتر است.
پدر زمان کمتری با کودک سپری می کند و در این موقع امکان دارد مسائل کمتری پیش بیاید که نیاز به اجرای اصول تربیتی داشته باشد لیکن مادر به علت این که زمان زیادتری با کودک است مسائل بیشتری را شاهد است که احتیاج به اعمال نکتههای تربیتی دارد و بدلیل همین رابطه بیشتر مادر با کودک طبیعتا تربیت فرزندان بیشتر با مادر است این به این معنا نیست که پدر نقشی نداشته و باید خود را کنار بکشد بلکه پیشنهاد (توصیه) این است که حتی چنانچه پدر از کودک دور است در مواقعی که حضور دارد در هماهنگی با اصول تربیتی مادر کوشا باشد و در این زمینه نظر دهد.
اصول اساسی و مهم در تربیت فرزندان :
1- فرزندانتان را تحقیر نکنید
سرزنش کودکان نه فقط رفتار مثبت آنها را تحکیم نمیکند بلکه سبب تشدید رفتار منفی در آنها می شود.
کودکی که سرزنش می شود اعتماد به نفس پایینی خواهد داشت، این میزان پایین از اعتماد بنفس و احترام به خود باعث بروز خود تخریبی در وی شده و سبب می شود کودکتان در صدد زیان رساندن به خود با ابراز رفتارهای منفی برآید.
افزون بر این، شما با سرزنش کردن فرزندتان، والد سرزنشگری درون او از خود به یادگار میگذارید که در تمام عمر حتی چنانچه شما نیز در کنار فرزندتان نباشید، آن والد درونی فرزند را سرزنش کرده و از او شخصیت ضعیفی میسازد.
2- کودکان خود را با بقیه مقایسه نکنید
بعضی از والدین عادت دارند که فرزندانشان را یا با بقیه می سنجند یا با گذشته خودشان در حالتی دیگر، برخی فرزندانشان را با اکنون خود می سنجند! تمامی این مقایسهها رفتاری مخرب، زیان بار و غیرمنطقی است. شما حق دارید که کودک خود را تنها با خود او مقایسه کنید! نه با بقیه، نه با خودتان، و نه با ایده آلها و خواستههایتان.
3- از فرزندانتان توقع نداشته باشید که همه چیز را درک کنند
کودکان شما بخش زیادی از مسائلی را که شما براساس سن و تجربه خود درک می کنید قادر نیستند درک کنند و این مسئله برای آنها کاملا عادی است.
بنابراین، از کودکان خود توقع درک همه مسائل را نداشته باشید تا در نهایت یک فرزند کمالگرا و ایدهآلیست را به اجتماع تحویل ندهید! اجازه دهید فرزند شما به میزان کودکی خود رفتار کند، یک کودک چهار ساله بهتر است به میزان یک کودک چهار ساله بفهمد و نه به میزان یک مرد/ زن ۳۰ ساله. بهتر است در درخواستهای خود از کودکانتان اندکی منعطف باشید.
4- به او نگویید که پسر یا دختر خوبی باش!
روزگاری همه ما با این تفکر بزرگ شدیم که بایست تلاش کنیم همواره پسر یا دختر خوبی باشیم. همین یک جمله ساده بزرگترین زیان را به ما وارد کرد، یعنی ما را از تمامیت خود دور کرد. بهتر است به فرزندانتان بیاموزید که «خودت باش! تمام و کمال» و چنانچه خودش بود بر او خرده نگیرید. والدین تربیت دهنده و جهت دهنده به فرزند هستند.
شما می توانید کودکان خود را با مناسبترین رفتارها در جهت درست بیندازید و بعد میتوانید توقع داشته باشید که آنها در هر شرایطی بتوانند به بهترین شکل فکر کنند، مناسبترینها را گزینش و انتخاب کنند و از خود مراقبت نمایند.
5- کودکان خود را در برابر دیگران سرزنش نکنید
این شما هستید که احترام را به فرزندتان آموزش میدهید، بنابراین، برای اینکه کودکتان بیاموزد که احترام بگذارد پیش از هر چیزی شما باید:
۱- به او احترام بگذارید.
۲- به او بیاموزید که فرد قابل احترامی است.
۳- با رفتار خود او را آگاه کنید که شما نیز محترم هستید و او بایست به شما احترام بگذارد.
ولی هنگامی که او را در برابر دیگران تحقیر می کنید به او آموزش میدهید:
۱- تو قابل احترام نیستی.
۲- تو خوب نیستی
۳- من هم قابل احترام نیستم.
۴- پس نه به خودت احترام بگذار و نه به من! و نهایتا کودکتان، هم از شما، هم از خود و هم از بقیه خشمگین می شود.
6- اشتباهی که خودتان دچار آن می شوید مجوزی است برای انجام مکرر آن توسط فرزندتان
بهعنوان نمونه، هیچ پدری که مواد مخدر مصرف می کند نمی تواند به کودک خود بگوید که مواد مخدر مصرف نکن! هیچ مادری قادر نیست هنگامی که خود، سر فرزندش فریاد میکشد، از او بخواهد که ساکت باشد! و چنانچه کودکتان خلاف رفتار منفی شما رفتار مثبتی از خود بروز میدهد باید او را تحسین کنید.
7- والدین باید با یکدیگر هماهنگ باشند
عدم هماهنگی میان والدین زمینه را برای سوء رفتار فرزند مهیا می کند. کودکتان چنانچه هر دو شما را در هماهنگی با همدیگر ببیند میآموزد که بایست به شأن، قوانین و مرزهای شما احترام بگذارد، ولی چنانچه شاهد دعوا و تنش میان شما باشد یا از یکی از طرفین سوء استفاده خواهد کرد یا به اختلالهای رفتاری دیگر مانند گوشه گیری، آسیب به خود، پرخاشگری و … گرفتار می شود.
8- به جای فرزندانتان تصمیم نگیرید
از دوره کودکی به آنها «انتخاب» را بیاموزید. اجازه دهید با انتخابهای کوچک توانایی (قدرت) گزینش و انتخاب گری آنها تحکیم گردد تا به مرور انتخابهای قویتر و دقیقتری داشته باشند.
پدر و مادرانی که به جای کودکان خود تصمیم می گیرند، فرزندانی خشمگین، با اعتماد بنفس بسیار پایین تربیت می کنند.
9- آنها را نوازش کنید
نوازش هم مانند تنبیه انواع گوناگونی دارد.
نوازش میتواند کلامی باشد، میتواند بدنی باشد یا میتواند رفتاری باشد. گاهی حتی ما با طرز نگاهمان به دیگران، میتوانیم آنها را نوازش کنیم.
نوازش امنیت را در فرد ایجاد م یکند و سبب می شود که فرد احساس کند ارزشمند است، بنابراین از دلهره و وحشت او کاسته می شود.
کودکان خود را نوازش کنید، با کلامی دلنشین، محترمانه، عاشقانه و قاطعانه
10-انرژی خود را صرف مسائل اساسی و مهم کنید
کودکان قادر نیستند تعداد قابل توجهی قاعده و قانون را هضم کنند و در مقابله قوانین بیشمار، بیعلاقه و بیتوجه میشوند. بحث دربارهی مسائل پیشِ پاافتادهای مانند گزینش و انتخاب لباسشان یا حرف بدی که در موقعیت خاصی از دهانشان بیرون آمده است را به فراموشی بسپارید. تمرکز خود را بر قانونهای با اهمیتی مانند ممنوعیت برخورد فیزیکی با بقیه، گفتار گستاخانه یا دروغ گفتن بگذارید.
11- با کودکانتان بازی کنید
بگذارید آنها انتخابکنندهی نوع بازی باشند و دربارهی قوانین وسواس به خرج ندهید، شما نیز با جریان پیش بروید و لذت ببرید، این معنای بازی است.
12-روزانه با هم کتاب بخوانید
این کار را از زمانی که هنوز نوزاد است شروع نمایید، کودکان کوچک عاشقِ گوش کردن به صدای پدر و مادر خود هستند. وقتی او را در بغل گرفتهاید، خواندن کتاب برای وی، تجربهی پیوند دهندهای را شکل میدهد و او را برای یک عمر کتاب خواندن تربیت می کند.
13- روزانه زمانی ویژه برای او داشته باشید
به فرزندتان اجازه دهید روزانه فعالیتی را گزینش و انتخاب کند تا به مدت ده تا پانزده دقیقه در کنار هم آن را انجام دهید.
14- وقت گذراندن با پدر را ایجاد کنید
یکی از عالیترین منابع برای بالا بردن کیفیت زندگی کودکان شاید تا بهحال بهرهی اندکی از آن بردهایم، اوقاتی است که کودکان بایست با پدرانشان بگذرانند. این رابطه باید از ابتدای تولد و به دفعات وجود داشته باشد.
کودکانی که پدرانشان با آنها وقت میگذرانند در مدرسه کارکرد بهتر و بالاتری دارند، باموفقیت بیشتری مسائل خود را حل می کنند و به طور کلی با موضوعاتی که در طی زندگی با آن مواجه خواهند بود، مناسبتر روبهرو میشوند.
15- محبت خود را به همسرتان در برابر کودکان نمایش دهید
همسرتان را در آغوش بگیرید و با الفاظ محبتآمیز یکدیگر را صدا کنید. ازدواج شما یگانه الگوی فرزندتان برای درک چگونگی یک رابطهی عمیقِ احساسی است. اینکه چنین رابطهای چگونه باید باشد، چه احساسی در آن جریان دارد و چه معنایی میدهد. پس این وظیفهی شما است که استانداردی عالی در ذهن فرزندتان خلق کنید.
16- به تفاوتهای خود و همسرتان در شیوههای فرزندپروری احترام بگذارید
از اصولی که همسرتان برای تربیت فرزند به آنها اعتقاد دارد پشتیبانی کنید، مگر در مواقعی که از استانداردهای فرزندپروری بسیار دور باشند.
انتقاد و بحث و جدل بر سر استانداردهای مختلف و متفاوت در میان همسران، به سلامت ازدواج و حس آسایش و امنیت بچهها بیشتر صدمه و آسیب وارد می کند تا زمانی که استانداردهای متفاوت همسرتان را بپذیرید.
در هر صورت بهتر است هر دو فرد از شیوهی یکسان تربیتی بهره ببرند زیرا وجود تضاد در این رویه بیشتر از راهکارهای اندکی غلط یکی از پدر و مادر به کودک صدمه و آسیب واردمی کند.
17- رضایت خود را از کارهای خوب کودکتان به او نشان دهید
وقتی متوجهی کار مثبت یا سودمند فرزندتان شدید، به او بفهمانید که چه احساسی دارید. بیان احساس خوبتان به او راهی عالی برای تقویت رفتارهای خوب نشان می دهید و احتمال اینکه آن کارها را تکرار کند، بالا می برد.
18- در مقابل بی احترامی فرزندتان قاطعانه عمل نمایید
هرگز به فرزندتان اجازه ندهید با شما یا هر شخص دیگری گستاخانه صحبت کند یا از زبان آزاردهنده استفاده نماید. چنانچه او چنین زبانی را بکار برد قاطعانه به او یادآوری کنید که هیچگونه بیاحترامی را تحمل نخواهید کرد.
19- فرزندتان را لوس تربیت نکنید
این ذهنیت را همواره مد نظر داشته باشید که هر کودکی گرامی و ارزشمند است، ولی هیچ کودکی مرکز جهان خلقت نیست و همین طرز فکر را به او بفهمانید.
یه پیشنهاد ویژه
مرکز مشاوره و کلینیک روانشناسی بوجیکا کادر روانپزشکی و روانشناسی کودک مجربی داره که شما می توانید از خدمات این متخصصین استفاده کنید.
همین حالا اقدام کن
بزرگترین اشتباههایی که والدین هنگام تربیت فرزندان مرتکب میشوند:
1- دروغ گفتن
یکی از تلههای تربیتی که پدر و مادر در آن میافتند، دروغ گفتن برای ترساندن بچههاست.
شاید شما نیز برای اینکه فرزندتان، کاری را که از آن سرپیچی کرده، انجام دهد، به دروغ، محلی ترسناک را برایش توصیف کنید که همه کودکان بد و حرفگوشنکن به آنجا میروند. بعد، تهدید کنید که چنانچه آن کار را انجام ندهد، او را به آن مکان میفرستید.
این موضوع، ذهن فرزند شما را پر از هراس می کند و سبب می شود تا مدتهای طولانی، از نزدیک شدن به بعضی مکانها یا آدمهای ویژه (خاص)، واهمه داشته باشد.
مادری را در نظر داشته باشید که ناچار است سر کار برود و چون نمیخواهد دختر خواب آلودش، صبح زود و پیش از رسیدن به خانه مادربزرگ، یک گریه و زاری درست و حسابی راه بیندازد، به او میگوید: «اگر همین حالا ساکت نشی، میگم آقا پلیسه بیاد و ببردت زندان»! واضح است که از آن به بعد، دختر او، از تمام پلیسهای شهر میترسد.
روش درست: دروغهای مصلحتی، امکان دارد گهگاهی به کمکتان بیایند و ترساندن کودک، به شما کمک کند تا او، حرفشنوی بیشتری داشته باشد، ولی پیشنهاد (توصیه) همیشگی روانشناسان کودک این است که با فرزندتان صادق باشید. بهعنوان نمونه، این مادر میتوانست به دخترش بگوید: «میفهمم که دلت نمیخواهد صبح زود بیدار شوی و تا خونه مادربزرگ، توی اتوبوس سرپا بایستی، من هم دوست ندارم سر کاربروم، ولی مجبورم و چاره دیگری ندارم» این شیوه سبب می شود او، حس مثبتتری و بهتری درباره صبخ زود بیدار شدن و … داشته باشد.
2- تهدید کردن
یکی دیگر از اشتباهات رایجی که پدر و مادر مرتکب میشوند، تهدید کردن بچههاست.
به او نگویید «اگر مجدد زبانت را دربیاوری، تنبیهات میکنم»؛ زیرا وقتی کودک را در یک چنین وضعیتی قرار میدهید، علاقه او را برای لجبازی با خودتان، دوبرابر می کنید و مطمئن باشید او، کار بدش را تکرار خواهد کرد.
روش درست: تکرار جمله «اگر باز هم به خواهرت لگد بزنی، دیگه هرگز نمیآییم پارک»، رفتار فرزند شما را تغییر نمیدهد، بلکه سبب می شود فکر کند هنوز تا پیش از اینکه او را از محل بازی بیرون کنید، می تواند با چندتا لگد حسابی دیگر، خدمت خواهرش برسد.
پس، پسندیدهتر است به او تذکر بدهید که چنانچه رفتارش را درست نکند، به خانه برمیگردید و در صورتیکه آن را ندیده گرفت، بدون درنگ، به حرفی که زدهاید، عمل نمایید. این موضوع سبب می شود او، از جدیت شما مطمئن باشد.
3- خراب کردن وجهه پدر و مادر توسط یکدیگر
پشت هم را خالی کردن مقابل خواستههای کودکان، یکی دیگر از خطاهایی است که هر پدر و مادری امکان دارد انجام دهند. به عنوان نمونه، چنانچه پدر خانواده، شرط بستنی خوردن را پاک کردن اتاق گذاشته، شما نیز پیرو این شرط باشید و از روی دلسوزی، در حالتی که فرزندتان، اتاقش را مرتب نکرده، به او بستنی ندهید.
روش درست: متحد بودن والدین، یکی از با اهمیتترین مسایلی است که بایست بوسیله پدر و مادر رعایت شود.
امکان دارد شما شیوههای گوناگونی برای تربیت و تنبیه کردن فرزندتان داشته باشید و می توانید در مورد آنها با همدیگر صحبت کنید، ولی هرگز سعی نکنید مقابل فرزندتان، تلاش دیگری را کمتر جلوه دهید.
4- رشوه دادن
رشوه دادن به کودکان، آن هم وقتی باید وظیفهشان را انجام دهند، سبب می شود همواره، از شما توقع جایزه داشته باشند. مادر یک دختر دو ساله، در اینباره میگوید: «دختر من، هرگز خوب غذا نمیخورد. به همین سبب، یکبار به او توصیه کردم که چنانچه غذایش را کامل بخورد، به او شکلات میدهم. از آن پس، او، هر دفعه پس از تمام شدن غذایش، از من انتظار شکلات یا آبنبات دارد».
روش درست: گاهی کار پسندیده و خوب، مستحق جایزه است، ولی تشویق کردن کودکان برای خوب رفتار کردن، مناسبتر از دادن وعده جایزه است.
بهتر است بهجای به کار بردن جمله «اگر امروز که رفتیم خانه خاله، پسر خوبی باشی، برایت اسباببازی میخرم»، از جمله «من واقعا به تو افتخار میکنم که امروز، خانه خاله، پسر خوبی بودی و من را خوشحال کردی» استفاده کنید.
مطالب مرتبط
روش های صحیح رفتار با کودکان
مشاوره تلفنی کودک چه خدماتی به ما ارائه می دهند؟
روانشناس کودک خوب
مشاوره کودکان چیست و چه کمکی به ما می کند؟
با کودکان بدقلق و لجباز چگونه رفتار کنیم؟
آموزش مهارت نه گفتن به کودکان
یه پیشنهاد ویژه
مرکز مشاوره و کلینیک روانشناسی بوجیکا کادر روانپزشکی و روانشناسی کودک مجربی داره که شما می توانید از خدمات این متخصصین استفاده کنید.
همین حالا اقدام کن